بیت الاحزان

وبلاگ شخصی مداح اهل بیت(ع) رسول فاطمی نیا

بیت الاحزان

وبلاگ شخصی مداح اهل بیت(ع) رسول فاطمی نیا

یک درخت میلیون ها چوب کبریت را می سازد
اما وقتی زمانش برسد فقط یک چوب کبریت برای سوزاندن میلیونها درخت کافی است
زمانه و شرایط در هر موقعی می تواند تغییر کند
در زندگی هیچ کس را تحقیر و آزار نکنید
شاید امروز قدرتمند باشید اما یادتان باشد
زمان از شما قدرتمندتر است

از یک درخت هزاران چوب کبریت تولید میشود

اما وقتی زمانش برسد یک چوب کبریت برای سوزاندن هزاران درخت کافیست.

برایان تریسی :

فرض کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهدارید مانع از افتادن آن بر  زمین شوید. جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند. پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین برخورد آن دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد، اما ،
چهار توپ دیگر به محض برخورد کاملا شکسته و خرد میشوند.

 او در ادامه میگوید:
ای عبارتند از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان وتوپ لاستیکی  آن چهار توپ شیشه
همان کارتان است.کار را بر هیچ یک از عوامل فوق ترجیح ندهید ، چون
همیشه کاری برای کاسبی وجود دارد ولی دوستی که از دست رفت دیگر
بر نمیگردد ،خانواده ای که از هم پاشید دیگر جمع نمی شود،سلامتی از
دست رفته باز نمیگردد ،و روح آزرده دیگر آرامشی ندارد

*********************

مهم نیست چقدر امکانات دارید

اگر ندانید چگونه استفاده کنید هیچ وقت کافی نخواهند بود

********************

داستان

کودکی با پای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد

زنی در حال عبور او را دید، او را به داخل فروشگاه برد و

برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش

کودک پرسید:ببخشید خانم شما خدا هستید

   زن لبخند زد و  پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم.
دارید گفت: می دانستم با او نسب کودک!

********************

حکایتی از بهلول

روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه های  حمام به او بی اعتنایی نمودند و آنگونه  که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند.

با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند

همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند.

بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت

این بار تمام کارگران با کمال احترام او را شست و شو نموده و مواظبت بسیار نمودند ولی با اینهمه سعی و کوشش کارگران, موقع خروج از حمام بهلول فقط یک دینار به آنها داد حمامی ها متحیر گردیده پرسیدند سبب بخشش بی جهت هفته قبل و

رفتار امروزت چیست ؟

 بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده بودم پرداخت نمودم و مزد آن روز حمام را امروز می پردازم تا شماها رعایت مشتری های خود را بنمایید.

********************

عظمت و وسعت عشق

هندویی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا میزند...

هندو به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند !

با این وجود مرد هنوز تلاش میکرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند

مردی در آن نزدیکی به او گفت : چرا از نجات عقربی که مدام نیش میزند دست نمیکشی ؟

هندو گفت : عقرب به اقتضای طبیعتش نیش میزند طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من عشق ورزید

چرا باید از طبیعت خود که عشق ورزیدن است فقط به علت این که طبیعت عقرب نیش زدن است دست بکشم ؟!

...

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی